زبان حال علی اصغر(ع) با پدرش
- جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۱۸ ب.ظ
- ۰ نظر
پدر ببخش که خونم به صورتت پاشید
نگاه تیره و تارت مرا پریشان دید
ببخش که زخمه لب ترک خورده ات
گلوی پاره ز تیر سه شعبه را بوسید
پدر ببخشم که دلت را شکست،تصویرم
أذن إلی ألأذنی که چنین به هم پیچید
پدر ببخش که دشمن فقط بخاطر من .
دوباره هلهله کرد و به غربتت خندید
پدر ببخش که ابر نگاه محزونت
به روی باغ پر از لاله ی تنم بارید
ببخش که اگر به سوی خیمه برنمی گردم
تو را به نزد رباب و همه خجل کردم...
- ۹۳/۰۸/۰۹